شیطون کوچولو
23 اذر پویانم واسه اولین بار اومد سراغ کشوی آشپزخانه.الهی قربونش برم چقدرم ذوق کرد و بازی کرد هیچوقت فکر نمی کردم پویان یه زمانی این همه وقت یک جا میمونه و بازی میکنه آخه خیلی شیطون عشقم
مامان قربونت بره که آخر بدستش آوردی!
روزی تقریبا 3 بار کمدتو زیرو رو میکنی در واقع اتاقتو اگر هم جمع نشه دیگه سراغشون نمیری. واسه همین وقتی میخوابی مامان واست مرتب میکنه
چه عکس قشنگیه واسه تبلیغ
من عاشق درم کارم اینه که در اتاق و کمد رو ببندم بعدم نتونم باز کنم! انقدرم تلاش میکنم تا مامانم دلش میسوزه و میاد واسم باز میکنه
شیطونی از چشماش میباره
26 آذر
24 آذر و پسرم تیپ زده بریم مهمونی خونه مامان جونش تازه یه جلیقه خوشکلم دارم
پسرم داره تمرین میکنه واسه بعد! یه دفعه دوربین و دیدی و اومدی سمت مامان
بعدشم خودتو لوس کردی تا مامان بهت دوربینو بده! دندوناشو !قربونت برم که دیگه داره شخصیتت شکل میگیره
27آذر و با مامان داری میری خرید فقط نمیدونم چرا انقدر آروم و افسرده
آهان حالا شدی پویان مامان!
عاشق خوابیدنتمممممممم
عصرم قرار بود بریم پیش آقاجون مامان که من خوابیدم و خیلی دیر رفتیم . وقتی بیدار شدم مامان ساره با سرعت نور من رو آماده کرد!