7ماهگی عشقم
12شهریور پویان واسه اولین بار تو روروئک نشست. چقدر سریع اون لحظاتی که منتظرش بودم داره میرسه
عاشقتمممممممممم
این مهدی پسر عمته. خیلی دوست داره تو هم دوستش داری
در تاریخ 13شهریور پسرم اولین سوپشو خورد نوش جونت مامان
بمیرم پسرم اینجا تب داشت
2مهر و داریم میریم خونه خاله زهرا. آخه مامانی و بابایی اومدن. هروقت اونا میان ما کلی مهمونی میریم!
3مهر. واسه اولین بار موهای پسرمو کوتاه کردیم.بابایی کوتاه کرد
5مهرو داریم میریم هفت خوان.عاشقتونمممممممم
قربون پسرم برم که مرد شده. نمی خواستیم واست صندلی ماشین بخریم آخه فکر کردیم نمیشینی ولی خدارو شکر بدت نیومد.
آقا جونم با نبیرشون
اینجا 15مهر. داریم میریم باغ عمو رضا .همه خونه رو بار کردم واست آوردم!
راستی امروز روز کودک.آره روز عشق منم هست واست یه کیک کوچولو گرفتیم بردیم باغ.
روزت مبارک نفس مامان
تو و مهدی در باغ
اولین بار که لباس زمستونه کردم تنت. مامان قربونت بره فینگیلی
پویان فضول
عاشق سیمی جوجوی مامان. هر جا باشی تا سیمای پشت تابتو میبینی تند تند خودتو می رسونی بهش.بعدم کلی ذوق میکنی